۱۴۰۳ سه شنبه ۰۶ آذر

ظرفیت فناوری زنجیره بلوک در شفافیت زنجیره تأمین و کارکرد مالیاتی

به گزارش شبکه خبری ICTPRESS، زنجیره بلوک ممکن است پتانسیل تغییر ساختار جامعه را داشته باشد و رشد اکوسیستم را از طریق جایگزینی سازوکارهای سنتی با ساختارهای مدرن‌‌ و مناسب و سازگار با دنیای دیجیتال‌‌شده و مجازی‌‌شده تقویت ‌‌کند.

اگرچه بازارهای مالی در خط مقدم توسعه، پیاده‌‌سازی و آزمون از طریق این فناوری جدید قرار دارند، نتایج بررسی‌ها نشان می‌‌دهد که سایر مبادلات صورت‌‌گرفته به‌‌صورت نظیر به نظیر، قابل کاربرد در دفترکل توزیع‌‌شده هستند.
در ابتدا این فناوری با انتشار مقاله معروف ساتوشی ناکاموتو تحت عنوان «بیت‌کوین: یک سیستم پول الکترونیکی نظیر به نظیر» در همان فضای بیت‌‌کوین مطرح شد. یک سؤال بسیار مهم این است که نقطه پایان بیت‌‌کوین و نقطه شروع دفترکل توزیع‌‌شده کجاست؟
شاید ساده‌‌ترین جمله این باشد که بیت‌‌کوین بدون فناوری دفترکل توزیع‌شده وجود نخواهد داشت، اما این فناوری بدون بیت‌‌کوین همچنان دارای طیف گسترده‌‌ای از کاربردهای مختلف است. درحالی‌‌که بیت‌‌کوین یک رمزارز شبیه اتریوم و ریپل است، دفترکل توزیع‌‌شده یک تکنولوژی زیربنایی است که هدف اصلی آن بسیار شبیه به یک سیستم عامل نصب شده در هر کامپیوتر است.

بنابراین اطلاعات ذخیره‌‌شده لزوماً پول یا ارز نیستند، بلکه ممکن است نوع دیگری از انواع داده نیز باشند. برای ارتباطات در درون شبکه از رمزنگاری استفاده می‌‌شود تا هویت ارسال‌‌کننده و دریافت‌‌کننده اطلاعات را به‌صورت امن فراهم کند.
هنگامی‌‌که یک عضو می‌‌خواهد یک داده را به دفترکل اضافه کند، دیگر اعضا باید صحت اطلاعات را تأیید کنند که در موعد مقرر خود وارد یک بلوک شده و به زنجیره بلوک اضافه می‌‌شود. هر بلوک دارای یک هش منحصر به فرد (که مشابه یک اثر انگشت دیجیتالی عمل می‌‌کند) از بلوک قبلی است که آنها را برای ایجاد یک زنجیره از بلوک‌‌ها، به هم متصل می‌‌کند.
این تکنولوژی نیاز به متمرکزشدن از طریق یک واسطه را از بین می‌‌برد و اجازه می‌‌دهد که طرفین اطلاعات را به‌اشتراک بگذارند و به‌‌طور مستقیم با یکدیگر همکاری کنند. علاوه بر این، استفاده از فناوری زنجیره بلوک امکان عدم تغییرپذیری کامل دفترکل را فراهم می‌‌کند، زیرا تغییر اطلاعات ذخیره‌‌شده در یک بلوک بدون تغییر هش آن امکان‌‌پذیر نیست.

هنگام بحث در مورد کاربرد فناوری زنجیره بلوک در مالیات‌‌ستانی، مالیات بر ارزش افزوده که یک مالیات بر مبادله است به‌‌طور ویژه به ذهن خطور می‌‌کند. گسترش دنیای دیجیتال و اقتصاد اشتراکی، احتمالاً مقامات مالیاتی را مجبور خواهد کرد که به دنبال قوانین، روش‌‌ها و فناوری‌‌های جدید برای اطمینان از جمع‌آوری صحیح مالیات بگردند. اکنون پذیرفته شده است که این تکنولوژی می‌‌تواند نحوه وصول مالیات را تغییر دهد.
مسئولیت جمع‌آوری مالیات بر درآمد یا فروش ممکن است به‌‌طور کامل از مقامات مالیاتی به شرکت‌‌کنندگان در اقتصاد اشتراکی منتقل شود. در این خصوص در مجمع اقتصادی جهانی که در 20 تا 23 ژانویه سال 2016 در دائوس برگزار شد، از بیش از 800 ناظر و مدیر فناوری، در مورد زمان شروع دولت‌‌ها به مالیات‌‌ستانی با استفاده از زنجیره بلوک سؤال پرسیده شد. پاسخ‌‌ها به‌‌طور متوسط اشاره به سال 2023 داشت و 73 درصد از پاسخ‌‌ها، سال 2025 را پیش‌‌بینی کردند.

در سیستم فعلی مالیات بر ارزش افزوده مشکلات متعددی وجود دارد. از جمله این مشکلات می‌توان به ممیزمحوری، صدور فاکتورهای جعلی و ایجاد شرکت‌های صوری تولید فاکتور، مشکلات استرداد به تولیدکنندگان و صادرکنندگان، عدم استواربودن اصل برائت و به‌طور کلی عدم اعتماد بین مؤدیان و ممیزان مالیاتی اشاره کرد.
با وجود آنکه مصرف‌کننده نهایی دریافت‌کننده کل بار مالیات بر ارزش افزوده است، اما سازمان امور مالیاتی با مصرف‌کننده ارتباط مستقیم ندارد و مالیات متعلقه در هر حلقه را از همان حلقه دریافت می‌کند و به نوعی تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان در مواقع خرید و فروش به‌ترتیب تبدیل به مؤدی و ممیز مالیاتی می‌شوند و در پایان دوره، مالیات دریافتی خود را به سازمان تحویل داده و یا در صورت مازاد خریدهای مشمول نسبت به فروش‌های مشمول، به‌میزان متناسب از سازمان مالیاتی مطالبه استرداد می‌کند.
این شیوه دریافت مالیات بر ارزش افزوده علی‌رغم مزایای بسیار زیادی که دارد، امکان تقلب و فرار مالیاتی را از طریق کتمان بخشی از خریدها و فروش‌ها توسط برخی مؤدیان متقلب فراهم می‌آورد. بنابراین برای چنین مؤدیانی این انگیزه وجود دارد که با غیرشفاف و پنهان‌کردن بخشی یا همه زنجیره تولید تا حد ممکن از پرداخت مالیات فرار کرده یا فراتر از آن از سازمان مطالبه استرداد کنند.

نکته اصلی که فناوری زنجیره بلوک را توانمند می‌کند تا بتواند زنجیره تأمین را شفاف کند چیزی نیست جز توانایی انتقال مالکیت. در واقع کلید اصلی که معرفی‌نامه بیت‌کوین توسط ساتوشی ناکاموتو در سال ۲۰۰۸ حائز آن بود، رفع مشکل «خرج مجدد[1]» بود چراکه دارایی دیجیتال تا پیش از آن، این مخاطره را داشت که همزمان در اختیار دو فرد باشد یا آنکه یک فرد یک کوین را متقلبانه بخواهد در دو مبادله خرج کند و ناکاموتو این مشکل را از طریق مکانیزم اجماع (اثبات عمل) و برچسب زمانی معاملات به‌صورت غیرمتمرکز حل کرد. پیش از آن حل این مشکل صرفاً از طریق استمداد از یک نهاد سوم میسر بود که مشکلات متعددی را در پی داشت.

برای بکارگیری و استفاده مشابه از ویژگی بیت‌کوین (حل مشکل خرج مجدد) در زمینه شفافیت زنجیره تأمین و نهایتاً کارکرد مالیات‌ستانی آن، باید از ابزار همزاد دیجیتال[2] استفاده و دارایی‌ها را توکنیزه[3] کرد. پس از توکنیزه‌کردن دارایی می‌توان انتظار داشت که هر توکن مشابه توکن‌ها در بیت‌کوین عمل کرده و از طریق سازوکاری شبیه بیت‌کوین امکان خرج مجدد یک دارایی امکان‌پذیر نخواهد بود. خرج مجدد در اینجا بیشتر به معنای انتقال یک کالا (توکن) همزمان به دو فرد است یا صورت دیگر آن به این شکل است که هم‌زمان یک کالا در اختیار دو بازیگر قرار داشته باشد. اگر بیت‌کوین توانسته است مشکل خرج مجدد را به‌خوبی حل کند، می‌توان از فناوری پشت آن (زنجیره بلوک) در حل چنین مشکلی در شفافیت زنجیره تأمین نیز بهره گرفت.

امکان ردیابی کالا از این طریق در زنجیره تأمین به معنای عدم امکان اظهار نادرست یک مؤدی متقلب و مطالبه استرداد غیرصحیح مالیات نهاده‌ها یا خلاف‌گویی در اظهار است و به‌نوعی به سمت تولید اظهارنامه از سوی یک سیستم هوشمند و تأیید آن توسط مؤدی است. از آنجایی‌که فناوری زنجیره بلوک (از نوع مجوزمحور آن) امکان دسترسی یا قطع دسترسی‌های مختلف به سازمان‌ها و اشخاص مختلف برای رؤیت، ثبت، مسئولیت نگهداری داده‌ها و ... را می‌دهد، می‌توان با اعطای مجوز دسترسی به پایگاه داده، یک سازمان مالیاتی را در اخذ صحیح مالیات بر ارزش افزوده از طریق مشاهده جریان صحیح ورود و خروج کالا به یک بنگاه توانمند کرد.


محسن نظری فارسانی (دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس پژوهشکده امور اقتصادی)
تهیه شده در گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی

نظرات : 0

ثبت نظر

69059