۱۴۰۳ شنبه ۳۱ شهریور

اهمیت تطبیق پذیری در موفقیت سیستم های آموزش الکترونیکی

به گزارش شبکه خبری ICTPRESS، شاهین میرزایی کارشناس ارشد فناوری اطلاعات در مقاله ای با بیان مطالب فوق نوشت: طراحان سيستم‌هاي آموزش الکترونيکي، سعي فراواني کردند تا با به کارگيري روش‌هاي مختلف، اين سيستم‌ها را به گونه‌اي پياده‌سازي کنند که بتواند تا حد امکان با نيازهاي کاربرانشان منطبق شود و اصطلاحاً آموزش تطبيق‌پذير (Adaptive Learning) را ايجاد کنند.

 

 

 


براي ايجاد چنين سيستمي، مفاهيم متعددي درگير شدند، به اين ترتيب که ابتدا محتوا‌هاي آموزشي به زير مجموعه‌هاي مستقلي شکسته شدند و مفهوم Learning Object(LO)ها شکل گرفت. سپس اين LO ها از طريق Metadataها شناسنامه دار شدند تا در نهايت با استفاده از سيستم‌هاي هوشمندي که عموما در دسته سيستم‌هاي تصميم‌يار قرار مي‌گيرند، مسير آموزشي متناسب با کاربر ايجاد شود.
براي آنکه اين مسير پيچيده، با موفقيت طي شود، لازم است LOها يا همان محتوا‌هاي آموزشي، به درستي ايجاد شده باشند. پيش شرطي که متاسفانه در موارد زيادي صادق نيست، به اين ترتيب، خود اين Learning Objectها، مشکلاتي برايمان ايجاد مي‌کنند چرا که به دلايل مختلفي ممکن است به خوبي طراحي، ايجاد، توليد و يا حتي شناسنامه‌دار نشده باشند و سيستم را با مشکلات ناخواسته‌اي مواجه کنند و کيفيت آموزشي را پايين بیاورند. 
به همين دليل سعي شده تا در حد امکان، اين کار نیز، يا به وسيله ابزارهاي هوشمند انجام شود يا حداقل شناسنامه‌هاي موجود با واقعيت محتواي آموزشي تطبيق داده شود. اين کار براي محتواهاي متني به راحتي انجام مي‌شود و قدمت زيادي هم دارد.

 

 

 


اما با رشد سریع تکنولوژی در دهه اخیر، نحوه ايجاد محتواهاي آموزشي نیز به سرعت در حال تغييرند. از جمله اين تغييرات مي‌توان به ورود سريع محتواي آموزش الکترونيکي ويديويي اشاره کرد که با سرعت زياد، به دليل ماهيت مناسب آموزشي خود، جايگاه ويژه‌اي در برنامه‌ها و نرم افزارهاي تامين محتواي آموزش الکترونيکي به خود اختصاص داده است. بررسي و شناسنامه دار کردن اين نوع محتوا بسيار متفاوت‌تر از محتواهاي آموزشي قديمي‌تر است.
با اينکه ايده به کارگيري ابزارهاي خودکار براي استخراج اطلاعات و تکميل شناسنامه‌هاي محتواهاي آموزشي الکترونيکي موجود در انباره‌ها، ايده چندان جديدي نيست، ولي هنوز پيدا کردن نمونه‌هاي پياده‌سازي شده و کاربردي اين روش‌ها در دنياي واقعي، کار سختي است. دليل اين مسئله را مي‌توان در دو مورد اصلي جست، يکي گران قيمت بودن اين ابزارها و ديگري عدم اطمينان انسان به تشخيص‌ آنها. 
البته در کنار اين دو عامل، هنوز هم افرادي هستند که اصلا به بحث انباره‌هاي ديجيتال و محتواهاي آموزشي و شناسنامه‌دار کردن آنها، چندان خوش‌ بين نيستند. نکته مهم اين است که فقط استفاده از اين ابزارهاي خودکار مي‌تواند افراد را با کارايي آنها آشنا کرده و به استفاده از آن، تشويق کند.
به اين ترتيب اولين نکته اين است که بتوان اين ابزارها را با هزينه‌اي معقول و در سطحي گسترده براي جلب اطمينان کاربران، ارائه کرد تا با استفاده از آنها، تصورهاي غلطي که در اين زمينه وجود دارد از بين رفته و افراد، تشويق به استفاده از اين ابزارها شوند.
علاوه بر اين، بيشتر تمرکز در زمينه ايجاد شناسنامه و دسته‌بندي‌ محتواهاي الکترونيکي، روي محتواهاي متني صورت گرفته است، امروزه بيشتر محتواها به صورت چندرسانه‌اي هستند و بايد بتوانيم تمرکز خود را روي آنها معطوف کنیم. درنهايت بايد بتوانيم با تست کاملي در محيطي واقعي، کارا بودن آنها را ثابت کنيم.
با توجه به نتايج به دست آمده، مشخصا در محيط‌هايي که رقابت و يا اجبار خاص وجود دارد، این ساختار نتيجه بهتري داده است. 
بنابراین براي سازمان‌هايي مثل آموزش و پرورش، آموزش عالي و يا شرکت‌هايي که نيروهاي خود را با در نظر گرفتن اصول رقابتي، به رقابت تشويق مي‌کند، کارآمد است. 
اين ساختار همچنين براي سازمان‌هايي هم که استخدام در آنها مستلزم آموزش و گذراندن يک دوره کارآموزي است، بسيار مناسب است، چراکه مي‌تواند به يک منبع ذخيره دانش براي استفاده مجدد، تبديل شود.

 

شاهین میرزایی

کارشناس ارشد فناوری اطلاعات

نظرات : 0

ثبت نظر

42357