
مگذارید دگر برسر راهم تلهای
ICTPRESS - نشست تخصصی“بانکداری دیجیتال و تله های پیش رو”با عنوان“مگذارید دگر برسر راهم تلهای”، با اسپانسری مجموعه هلدینگ فناوری جهان ارقام پارس (جامپ) وابسته به بانک ایران زمین روز سه شنبه ۱۸ دی ماه در سالن اصلی دهمین رویداد تراکنش ایران برگزار شد.
به گزارش شبکه خبری ICTPRESS به نقل از فابانیوز، سخنرانان این نشست، سیدمهدی حسینی، قائم مقام مدیرعامل بانک سپه، کاظم دهقان، مدیرعامل هلدینگ فناوری بانک ایران زمین، محمد فرجود، مدیرعامل هلدینگ سرمایه گذاری نوترا و محمد حسین محمودی، معاون فناوری بانک ملت، بودند.
چالشهای متعددی در مسیر تحول دیجیتال وجود دارد
کاظم دهقان، مدیرعامل هلدینگ فناوری بانک ایران زمین: موضوع بحث ما تحول دیجیتال در بانکداری است، و چالشهای این حوزه که میتواند صنعت بانکداری را تحت تأثیر قرار دهد. تحول دیجیتال در صنعت بانکداری موضوعی است که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اینترنت و فناوریهای نوین باعث شدهاند که مدلهای سنتی بانکداری تغییر کنند و بانکداری دیجیتال به یک ضرورت تبدیل شود.
در کشور ما، هرچند فاصلهی زیادی با کشورهای پیشرفته نداریم، اما چالشهای متعددی در مسیر تحول دیجیتال وجود دارد. ما از بانکداری سنتی به بانکداری الکترونیک و سپس به بانکداری دیجیتال حرکت کردهایم، اما همچنان ملاحظات پیچیدهای مانند هزینههای هنگفت شعب، رقابت میان بانکها، ضرورت کاهش هزینهها و افزایش سودآوری وجود دارد.
یکی دیگر از چالشهای مهم، سرمایهگذاری عظیمی است که برای زیرساختها، مراکز داده، و توسعهی فناوریهای نوین نیاز است. همچنین، موضوع فرهنگ سازمانی و منابع انسانی نیز در این مسیر اهمیت ویژهای دارد. در این نشست، تلاش میکنیم با بررسی این چالشها و ارائهی راهکارها، به یک دیدگاه جامع دربارهی تحول دیجیتال در صنعت بانکداری برسیم.
بانک دیجیتال چیست؟
محمد فرجود، مدیرعامل هلدینگ سرمایه گذاری نوترا: بحث تحول دیجیتال در بانکداری از موضوعات مهمی است که در سالهای اخیر توجه زیادی به آن شده است. اما قبل از ورود به بحثهای تخصصی، بهتر است ابتدا به یک سؤال اساسی پاسخ دهیم: بانک دیجیتال چیست؟
متأسفانه درک نادرستی از مفهوم بانکداری دیجیتال وجود دارد. بسیاری تصور میکنند که داشتن یک اپلیکیشن، پلتفرم یا سرویس آنلاین، معادل بانکداری دیجیتال است، درحالیکه این تنها بخشی از آن است. بانکداری دیجیتال یعنی اینکه بخش عمدهای از درآمدهای بانک از طریق کسبوکارهای مبتنی بر فناوری دیجیتال بهدست آید.
یکی از معیارهای مهم برای سنجش میزان دیجیتالی بودن یک بانک، بررسی ترکیب هیئتمدیرهی آن است. اگر در هیئتمدیرهی یک بانک، افراد متخصص در حوزهی فناوری حضور نداشته باشند، نشاندهندهی این است که هنوز تحول دیجیتال بهعنوان یک اولویت در نظر گرفته نشده است.
علاوه بر این، بانک دیجیتال نباید تنها بهعنوان یک پروژهی جانبی در نظر گرفته شود. بلکه باید بهعنوان یک مدل کسبوکار در نظر گرفته شود که بخش بزرگی از درآمد بانک را تأمین کند.
بنابراین، اگر میخواهیم دربارهی بانکداری دیجیتال صحبت کنیم، باید ببینیم که چقدر عملیات بانکی ما مبتنی بر فناوری است و چه میزان از درآمد بانک از کسبوکارهای دیجیتال تأمین میشود.
سه چالش اساسی در بحث بانکداری دیجیتال
محمد حسین محمودی، معاون فناوری بانک ملت: در بحث بانکداری دیجیتال، سه چالش اساسی وجود دارد که سازمانها باید به آنها توجه کنند:
۱.تمرکز بیشازحد بر محصول، بدون در نظر گرفتن ساختار ارائهی خدمت:
بسیاری از سازمانها تلاش میکنند یک محصول زیبا و کاربرپسند طراحی کنند، اما به این توجه نمیکنند که آیا ساختار سازمانی و فرآیندهای داخلی، امکان ارائهی این محصول را دارند یا خیر. در نتیجه، محصولی که با زحمت تولید شده، بهدلیل ناهماهنگیهای داخلی، شکست میخورد.
۲.تلهی فناوری:
گاهی تصور میشود که فناوری بهتنهایی میتواند تمام مشکلات را حل کند. برخی از سازمانها بدون داشتن استراتژی مشخص، مفاهیمی مانند بلاکچین، هوش مصنوعی و پردازش ابری را وارد کسبوکار خود میکنند، اما بدون درک صحیح از نیازهای واقعی سازمان. این رویکرد نهتنها کمکی به تحول دیجیتال نمیکند، بلکه باعث پیچیدگیهای بیشتری در مدیریت کسبوکار میشود.
۳.ساختار و فرهنگ سازمانی:
تحول دیجیتال نیازمند تغییرات بنیادی در فرهنگ سازمانی است. مدیران محصول باید اختیار کافی برای تصمیمگیری داشته باشند و نیازی به تأیید جزئیات توسط مدیران ارشد نداشته باشند. اگر سازمانی نتواند فرهنگ مدیریتی خود را تغییر دهد، عملاً تحول دیجیتال در آن شکست خواهد خورد.
بانکها با یک چشمانداز مشخص وارد مسیر تحول دیجیتال شوند
سیدمهدی حسینی، قائم مقام مدیرعامل بانک سپه: تلههای پیش روی بانکداری دیجیتال موضوعی متفاوت از چالشها و اشتباهاتی است که ممکن است در مسیر تحول دیجیتال رخ دهد.
زمانی که از چالشها صحبت میکنیم، تمرکز ما بر مشکلات اجرایی و موانع فنی است. اما تلهها ماهیتی متفاوت دارند؛ ویژگی اصلی آنها غافلگیرکننده بودن است. ممکن است بانکها با یک چشمانداز مشخص وارد مسیر تحول دیجیتال شوند، اما ناگهان با موانعی مواجه شوند که پیشبینی نکرده بودند.
در مواجهه با چالشها، داشتن برنامه و پلن اجرایی کافی است، اما در برخورد با تلهها نیازمند راهبردهای کلان و تصمیمگیریهای سریع هستیم. چالشها معمولاً نیاز به راهحلهای فنی دارند، اما تلهها نیازمند تشخیص و پیشبینی هستند.
بانکها در مسیر تحول دیجیتال با مجموعهای از تلهها روبهرو میشوند که ممکن است تأثیرات قابلتوجهی بر فرآیندهایشان بگذارد. برخی از این تلهها در ظاهر شبیه چالشها به نظر میرسند، اما در عمل، میتوانند بحرانهای ناگهانی ایجاد کنند. برای مثال، موضوع بازآفرینی نقش شعب بانکی در دورهی تحول دیجیتال، اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند از یک چالش اجرایی به یک تلهی استراتژیک تبدیل شود.
در مطالعاتی که انجام شده، هشت تلهی اصلی در مسیر بانکداری دیجیتال شناسایی شده است. این تلهها شامل:
۱.بهای دیجیتالی شدن و بازگشت سرمایه
۲.چالشهای ادغام ضعیف و متناسبسازی سیستمهای جدید با سیستمهای موجود
۳.ترس از جا ماندن (FOMO) و ورود شتابزده به مسیر دیجیتال
۴.امنیت سایبری و تهدیدهای ناشی از آن
۵.پیچیدگیهای فناوری و هزینههای ناشی از آن
۶.مقررات و قوانین سختگیرانهی نظارتی
۷.مدیریت تحول سازمانی و مقاومت در برابر تغییر
۸.وابستگی بیش از حد به ارائهدهندگان فناوری
۱.بهای دیجیتالی شدن و بازگشت سرمایه
بسیاری از بانکها میلیاردها تومان در مسیر تحول دیجیتال سرمایهگذاری میکنند، اما بازگشت سرمایهی مطلوبی ندارند. انتظار اینکه سرمایهگذاری مستقیم در فناوریهای دیجیتال بلافاصله بازدهی داشته باشد، اشتباه است. آمارها نشان میدهد که ۷۰٪ پروژههای بانکداری دیجیتال با هزینههای پیشبینینشده مواجه میشوند.
بانکها علاوه بر سرمایهگذاری در نرمافزارها، باید زیرساختهای داده و امنیت اطلاعات را نیز تقویت کنند. بسیاری تصور میکنند که با استفاده از رایانش ابری و بلاکچین میتوانند هزینهها را کاهش دهند، اما به دلیل الزامات حاکمیت داده، همچنان نیاز به توسعهی زیرساختهای داخلی دارند.
۲.چالشهای ادغام ضعیف و متناسبسازی سیستمهای جدید با سیستمهای موجود
یکی از مشکلات اصلی بانکها، ادغام فناوریهای جدید با سیستمهای قدیمی است. بسیاری از بانکها مجبورند منابع حیاتی خود را صرف هماهنگسازی این دو سیستم کنند و این مسئله، آنها را از تمرکز بر نوآوری بازمیدارد.
گزارشها نشان میدهند که تنها ۱۸٪ از بانکها در اجرای تحول دیجیتال موفق بودهاند. علت اصلی این مسئله، وابستگی به سیستمهای قدیمی و نبود استراتژی مناسب برای ادغام فناوریهای جدید است.
۳.تلهی ترس از جا ماندن (FOMO) و ورود شتابزده به مسیر دیجیتال
برخی بانکها صرفاً به این دلیل که سایر بانکها وارد حوزهی دیجیتال شدهاند، بدون برنامهریزی و استراتژی مشخص، اقدام به سرمایهگذاری در این حوزه میکنند. نمونهی بارز این مسئله، رشد نامتوازن کیف پولهای دیجیتال است. بسیاری از مؤسسات مالی بدون بررسی نیاز بازار، اقدام به راهاندازی کیف پول دیجیتال کردند، اما به دلیل عدم استقبال مشتریان، این پروژهها موفق نشدند.
۴.تهدیدات امنیت سایبری
گسترش خدمات دیجیتال، بانکها را به اهداف اصلی حملات سایبری تبدیل میکند. در سالهای اخیر، حملات سایبری به بانکها در سراسر جهان افزایش یافته است. بسیاری از بانکها به دلیل شتابزدگی در ورود به فضای دیجیتال، استانداردهای امنیتی لازم را رعایت نکردهاند و همین امر، خطرات جدی ایجاد کرده است.
علاوه بر این، قوانین سختگیرانهی نظارتی نیز بانکها را مجبور به پرداخت جریمههای سنگین در صورت نقض الزامات امنیتی کرده است.
۵.پیچیدگیهای فناوری و هزینههای ناشی از آن
فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و رایانش ابری، پیچیدگیهای جدیدی برای بانکها ایجاد کردهاند. علاوه بر هزینههای پیادهسازی، این فناوریها نیازمند نیروی انسانی متخصص هستند که در بسیاری از بانکها کمبود آن احساس میشود.
۶.مقررات و قوانین سختگیرانهی نظارتی
در ایران، خلاهای قانونی در حوزهی بانکداری دیجیتال یکی از چالشهای مهم محسوب میشود. از یکسو، نبود قوانین شفاف، سرمایهگذاری در این حوزه را پرریسک کرده و از سوی دیگر، برخی قوانین سختگیرانه، بانکها را از اجرای نوآوریهای جدید بازداشته است.
۷.مدیریت تحول سازمانی و مقاومت در برابر تغییر
تحول دیجیتال بدون تغییر فرهنگ سازمانی امکانپذیر نیست. یکی از مهمترین مشکلاتی که بانکها با آن مواجه هستند، مقاومت مدیران سنتی در برابر تغییر است.
در یک سازمان دیجیتال، مدیر محصول باید اختیار کافی برای تصمیمگیری داشته باشد، اما در بسیاری از بانکها، همچنان تصمیمات بهصورت متمرکز و سنتی اتخاذ میشود که این موضوع، سرعت تحول را کاهش میدهد.
۸.وابستگی بیش از حد به ارائهدهندگان فناوری
بسیاری از بانکها به یک یا چند شرکت ارائهدهندهی فناوری وابسته میشوند. این وابستگی، علاوه بر محدود کردن تصمیمات استراتژیک بانکها، نوآوری داخلی آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
از طرفی، تغییر ارائهدهندهی فناوری در بانکها بهراحتی امکانپذیر نیست و این موضوع، بانکها را در یک وضعیت قفلشدگی فناوری قرار میدهد که مانع رشد و توسعهی آنها میشود.
نتیجهگیری
با توجه به موارد مطرحشده، بانکها باید علاوه بر شناخت چالشهای موجود، به تلههای احتمالی نیز توجه داشته باشند. شناخت و مدیریت این تلهها میتواند از بروز بحرانهای ناگهانی جلوگیری کند و مسیر تحول دیجیتال را هموارتر سازد.
یکی از موضوعات کلیدی در توسعهی بانکداری دیجیتال، نقش رگولاتور در این حوزه است.
بانک مرکزی بیشتر بهعنوان یک اپراتور نظارتی عمل میکند، درحالیکه در دنیا، رگولاتورها معمولاً در کنار کسبوکارها حرکت میکنند و به آنها کمک میکنند تا مسیر توسعهی خود را پیدا کنند. رگولاتور نقشهایی مانند کنترل و نظارت دارد، اما نباید این نقشها به عاملی بازدارنده برای رشد تبدیل شوند.
در واقع، وجود قوانین و مقررات ضروری است، اما اگر بیش از حد دستوپای کسبوکارها را ببندد، میتواند توسعهی بانکداری دیجیتال را با چالش مواجه کند. ما شاهد بودهایم که بسیاری از استارتاپها و شرکتهای فناوری مالی (فینتکها) مجبور شدهاند به دلیل مقررات سختگیرانه، مسیر رشد خود را کند کنند یا حتی متوقف شوند.
فرجود: چند نکته در این زمینه قابلتوجه است.
وقتی دربارهی بانکداری دیجیتال صحبت میکنیم، نباید تنها به بانکها توجه کنیم، بلکه باید اکوسیستمی را در نظر بگیریم که شامل بانکها، فینتکها، استارتاپها و رگولاتورها میشود.
سؤال مهم این است که وضعیت رگولاتوری در ایران چگونه است؟ همانطور که آقای دکتر حسینی اشاره کردند، برخی از چالشهای نظارتی بهگونهای هستند که بانکها را غافلگیر میکنند. برخی قوانین و مقررات ناگهانی اعمال میشوند، بدون اینکه پیش از آن، فضای کافی برای تطبیق فراهم شده باشد.
در حال حاضر، رگولاتورهای ما نهتنها در ایران بلکه در سطح جهان، معمولاً چند قدم از فناوری عقبتر هستند. این امر طبیعی است، اما اگر این فاصله بیش از حد زیاد شود، میتواند به مانعی برای توسعهی کسبوکارهای دیجیتال تبدیل شود.
بانکها نهتنها باید با چالشهای داخلی خود مواجه شوند، بلکه در مواجهه با مقررات متغیر نیز دچار مشکل هستند. مثلاً فرض کنید یک بانک در حوزهی پرداختیاری سرمایهگذاری کند، اما بعد از مدتی مقررات جدیدی وضع شود که فعالیت این حوزه را محدود کند. چنین تغییرات ناگهانی باعث میشود که بانکها و سرمایهگذاران نسبت به ورود به حوزههای جدید محتاطتر عمل کنند.
از سوی دیگر، عدم همراستایی رگولاتورها نیز مشکلساز شده است. ما با تعدد رگولاتور مواجه هستیم که گاهی سیاستهایشان همسو نیست. بانکها و فینتکها در مواجهه با چندین نهاد نظارتی باید تلاش کنند که تمامی الزامات را رعایت کنند، درحالیکه در سایر کشورها، نهادهای رگولاتوری معمولاً هماهنگتر عمل میکنند.
راهکار چیست؟
۱.رگولاتوری مشارکتی:
در دنیا، یکی از روشهای حل این مشکل، استفاده از سندباکسهای نظارتی است که به شرکتها اجازه میدهد در یک فضای کنترلشده، محصولات و خدمات جدید خود را آزمایش کنند و پس از تأیید، آنها را به بازار عرضه کنند. ما در ایران نیز بارها دربارهی این موضوع صحبت کردهایم، اما هنوز در مرحلهی اجرا چالشهای زیادی وجود دارد.
۲.شفافیت در سیاستگذاری:
سرمایهگذاران و کسبوکارها باید بتوانند پیشبینی کنند که قوانین و مقررات در آینده به چه سمتی حرکت میکنند. اگر فضای مقرراتی غیرقابلپیشبینی باشد، سرمایهگذاری در حوزهی بانکداری دیجیتال ریسک بالایی خواهد داشت.
۳.تعامل نزدیکتر رگولاتور با کسبوکارها:
ما در کمیسیونهای مختلف بارها تلاش کردهایم که جلساتی با بانک مرکزی و سایر نهادهای نظارتی داشته باشیم، اما در بسیاری از مواقع، این جلسات منجر به تصمیمات عملی نمیشوند. باید فضایی فراهم شود که نظرات کسبوکارها نیز در تصمیمگیریهای رگولاتوری لحاظ شود.
بهطور خلاصه، رگولاتوری مشارکتی میتواند یکی از بهترین راهحلها باشد. باید اجازه دهیم که فناوری رشد کند، سپس نظارتهای لازم بر روی آن اعمال شود. این روش به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که ورود آنها به این حوزه پایدار خواهد بود و به توسعهی بانکداری دیجیتال کمک میکند.
دهقان: همانطور که میدانید، در فضای بانکی ما، رقابت بر سر جذب منابع مالی ارزان یکی از مهمترین مسائل است. در حال حاضر، هر ایرانی بهطور متوسط در ۴ تا ۵ بانک حساب دارد، اما این بدان معنا نیست که هر بانک توانسته مشتریان را به بانک اصلی خود تبدیل کند.
از سوی دیگر، افزایش روشهای اعطای تسهیلات غیرحضوری توسط بانکها و مؤسسات مالی، باعث رقابت شدیدی در این حوزه شده است. اما آیا این مدلهای جدید واقعاً سودآور هستند؟ آیا بانکها تحلیلی دقیق از ریسکهای این تسهیلات دارند؟
ما در گذشته، شاهد رقابت ناسالم بانکها در اعطای وامهای بدون پشتوانه بودهایم که در نهایت، باعث بحرانهای مالی شد. آیا این روند در حال تکرار است یا اینبار اکوسیستم بانکی مسیر پایدارتری را در پیش گرفته است؟
از آقای محمدحسین محمودی دعوت میکنم که در این مورد توضیح دهند.
محمودی: سؤال بسیار خوبی مطرح شد.
در ابتدا، اشارهای داشته باشم به بحث رگولاتوری که آقای فرجود مطرح کردند. برخی از مقررات نظارتی چنان سختگیرانه هستند که حتی اجرای یک نوآوری ساده نیز با چالش مواجه میشود.
اما در مورد تسهیلات بانکی و اعتبارسنجی:
بانکها سه وظیفهی اصلی دارند:
۱.جمعآوری سپردههای مردم
۲.تخصیص اعتبار
۳.ارائهی خدمات پرداخت
اما آنچه در سالهای اخیر تغییر کرده، ورود فینتکها و شرکتهای فناوری مالی به این حوزه است. این شرکتها توانستهاند خدمات مالی را با هزینهی کمتر و کیفیت بالاتر ارائه دهند.
از طرفی، نظام اعتبارسنجی در کشور هنوز به بلوغ کافی نرسیده است. در حال حاضر، رتبهبندی اعتباری مشتریان عمدتاً بر اساس سابقهی بانکی آنها انجام میشود، اما معیارهای مهمی مانند تمکن مالی، طبقهی درآمدی، رفتار شهروندی و اطلاعات تأمین اجتماعی در این رتبهبندی لحاظ نمیشود.
چالش اصلی چیست؟
بانکها همچنان بر وثیقهمحوری تأکید دارند. یعنی اگر فردی بخواهد وام بگیرد، یا باید چک صیادی ارائه دهد، یا کارمند یک سازمان باشد. این مدل، باعث میشود که بسیاری از افراد جامعه، حتی با وجود سابقهی مالی خوب، نتوانند به وامهای بانکی دسترسی داشته باشند.
راهکار چیست؟
- بهبود نظام اعتبارسنجی جامع که تمام دادههای مالی و رفتاری مشتری را لحاظ کند.
- کاهش وابستگی به وثیقه و ایجاد مدلهای نوین ارزیابی ریسک.
- استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص رفتارهای مالی و رتبهبندی اعتباری دقیقتر.
در نهایت، اگر همهی ارکان کشور همراهی کنند، میتوانیم شاهد یک تحول دیجیتال واقعی در نظام تسهیلات بانکی باشیم که هم عدالتمحور باشد و هم ریسک بانکها را کاهش دهد.
حسینی: وقتی دربارهی تحول دیجیتال صحبت میکنیم، این موضوع فقط مختص بانکها نیست.
تحول دیجیتال یک شیفت پارادایمی است. یعنی تغییرات اساسی در نحوهی ارائهی خدمات، مدلهای کسبوکار و حتی قوانین و مقررات. مشکل اصلی اینجاست که رگولاتورها هنوز این شیفت پارادایمی را بهدرستی درک نکردهاند.
ما در بسیاری از حوزهها شاهد این بودهایم که قوانین و مقررات بهصورت دیرهنگام وضع شدهاند و این مسئله باعث شده که شرکتها و استارتاپها، با موانع پیشبینینشدهای مواجه شوند.
دو مشکل اصلی در این زمینه وجود دارد:
۱.قوانین و مقررات دیرهنگام و غیرهمراه
۲.تصمیمات غافلگیرکنندهی رگولاتورها
برای مثال، در حوزهی پرداختیاری، بانکها و فینتکها به مسیر خود ادامه دادند، اما ناگهان مقرراتی اعلام شد که عملاً این مسیر را متوقف کرد. همچنین در برخی حوزههای دیگر مانند سرمایهگذاری در استارتاپهای مالی، بانکها با الزامات جدیدی روبهرو شدند که باعث شد پروژههای آنها با مشکلاتی مواجه شود.
در چنین شرایطی، راهحل این است که رگولاتورها:
- بهجای محدود کردن نوآوری، با آن همراه شوند.
- بهجای اعمال قوانین ناگهانی، از ابتدا در فرآیند توسعهی فناوریها مشارکت داشته باشند.
- اجازه دهند که فناوری مسیر خود را پیدا کند و سپس مقررات را بر اساس آن تدوین کنند.
نقش هوش مصنوعی در مدیریت ریسک بانکداری دیجیتال
هوش مصنوعی میتواند نقشی کلیدی در مدیریت چالشهای بانکداری دیجیتال ایفا کند.
کاربردهای هوش مصنوعی در بانکداری دیجیتال:
- شناسایی تقلب و جلوگیری از تهدیدات امنیتی: سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند الگوهای مشکوک در تراکنشها را شناسایی کرده و از کلاهبرداریها جلوگیری کنند.
- کاهش خطای انسانی در ارزیابیهای اعتباری: با استفاده از تحلیل دادههای مالی و رفتاری مشتریان، میتوان مدلهای دقیقتری برای اعتبارسنجی طراحی کرد.
- مدیریت زمان و هزینهها: هوش مصنوعی میتواند زمان واکنش بانکها را در برابر تهدیدات امنیتی کاهش دهد و فرآیندهای اجرایی را بهینه کند.
- پیشبینی تهدیدات آینده: الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند بر اساس تحلیل دادههای گذشته، ریسکهای احتمالی آینده را پیشبینی کرده و راهکارهای پیشگیرانه ارائه دهند.
- بهینهسازی فرآیندها و تحلیل دادهها: هوش مصنوعی میتواند به بهبود تجربهی کاربری، کاهش زمان پردازش تراکنشها و بهینهسازی زیرساختهای بانکی کمک کند.
یکی دیگر از روشهای هوشمندانهای که میتوان از آن استفاده کرد، بهکارگیری هوش مصنوعی در ارسال پیامکهای هشداردهنده است. سالهاست که از پیامکها برای اطلاعرسانی استفاده میشود، اما با ورود مدلهای جدید پردازش داده، میتوان از این ابزار برای افزایش امنیت تراکنشها و کاهش ریسک تقلب نیز بهره برد.
علاوه بر این، امنیت سایبری یکی از مهمترین چالشهای بانکداری دیجیتال است. بانکها باید با آموزش کارکنان و تدوین استانداردهای جدید، سیستمهای خود را در برابر حملات سایبری مقاومتر کنند.
دهقان: با توجه به زمان باقیمانده، قصد دارم بر ظرفیتهای هوش مصنوعی و آیندهی بانکداری دیجیتال تأکید کنم.
در دنیای امروز، هوش مصنوعی دیگر یک ابزار لوکس نیست، بلکه یک نیاز اساسی برای بانکداری دیجیتال است. ما در آینده شاهد هوشمندسازی کامل عملیات بانکی خواهیم بود.
بانکها در حال حرکت به سمت وکتور دیجیتال و مدلهای بانکداری هوشمند هستند. این تحول به معنای تغییر در تمام جنبههای بانکداری، از ارتباط با مشتری گرفته تا مدیریت ریسک، امنیت دادهها و تحلیل رفتارهای مالی است.
برخی از فناوریهایی که آیندهی بانکداری را متحول خواهند کرد:
- بلاکچین: ایجاد سیستمهای مالی شفافتر و کاهش هزینههای پردازش تراکنشها.
- واقعیت افزوده و مجازی: استفاده در شعب مجازی و تجربهی کاربری هوشمندانهتر.
- پردازش زبان طبیعی (NLP): ارتقای چتباتهای هوشمند و دستیارهای مالی دیجیتال.
در نهایت، مسیر بانکداری دیجیتال همچنان ادامه دارد و با برنامهریزی دقیق، میتوان از ظرفیتهای فناوری برای ارائهی خدمات بهینهتر و ایمنتر بهره برد.
فرجود: به نظرم حالا که دربارهی چالشها صحبت کردیم، بهتر است دربارهی آیندهی بانکداری دیجیتال در کشور و فرصتهای موجود هم صحبت کنیم. چون تمام ماجرا فقط بخشهای سخت و پیچیدهی آن نیست.
به خاطر دارم که سال گذشته دربارهی اعتبار دیجیتال صحبت کردیم و پیشبینی درستی هم بود. حالا، با هر مسیری که طی شد، این اتفاق افتاد. چند پیشبینی دارم که فکر میکنم فرصتهای مهمی در اکوسیستم بانکی فعلی محسوب میشوند:
۱.خدمات بانکی برای اصناف و کسبوکارهای تجاری:
به نظرم بانکداری دیجیتال آمادهی تغییرات جدی در این حوزه است. هم از نظر اعتبارسنجی، هم از نظر شناخت نیاز مشتری، ابزارهای متعددی وجود دارند که میتوانند به ارائهی خدمات بهتر کمک کنند. ما تجربهی موفقی در سیستم تأمین مالی زنجیرهای (SCF) در بانک تجارت داشتیم. این مدل میتواند در سطح کشور نیز اجرایی شود، بهخصوص با توجه به مشکلات نقدینگی که بسیاری از کسبوکارها با آن مواجه هستند.
۲.افزایش مشارکت بانکها با کسبوکارهای دیجیتال:
بانکها نمیتوانند بهتنهایی مسیر دیجیتالی شدن را طی کنند. آنها ناچارند با شرکتهایی که زندگی دیجیتالی مردم را شکل دادهاند، وارد مشارکت شوند. انتظار دارم که مدلهای همکاری و ادغام بین بانکها و اکوسیستمهای دیجیتال افزایش یابد.
۳.سرمایهگذاری جدیتر در هوش مصنوعی:
ما هنوز در مراحل اولیهی پذیرش هوش مصنوعی در بانکداری دیجیتال هستیم. در حال حاضر، بیشتر دربارهی فرصتهای بالقوهی هوش مصنوعی صحبت میکنیم، اما هنوز پروژههای جدی و عملیاتی متعددی اجرا نشده است. اگر بانکها در این حوزه سرمایهگذاری نکنند، برنامهریزی نداشته باشند و بهدرستی عمل نکنند، بهزودی توسط فینتکها و سایر بازیگران این حوزه کنار زده خواهند شد.
تحول دیجیتال در بانکداری، یک پروژهی کوتاهمدت نیست. این مسیر، پیچیده و زمانبر است. اگر بانکها خودشان را با این روند وفق ندهند، در نهایت از بازار حذف خواهند شد. به همین دلیل، اگرچه نیاز به صبر و تحمل زیادی دارد، اما حرکت در این مسیر ضروری است.
محمودی: حدود دو سال پیش، وقتی در بانک ملت میخواستیم اعطای تسهیلات بدون ضامن را آغاز کنیم، این کار بسیار آوانگارد به نظر میرسید. در آن زمان، این موضوع در لایههای تصمیمگیری بانکها چالشبرانگیز بود. اما با تمام سختیها، این مسیر آغاز شد و اتفاقات خوبی هم برای مردم رقم خورد.
در نهایت، تمام بنگاههای اقتصادی، از جمله بانکها، به دنبال افزایش سود پایدار هستند.
برای این کار، دو مسیر وجود دارد:
۱.افزایش درآمد از طریق تنوع خدمات بانکی
۲.کاهش هزینههای عملیاتی در ارائهی خدمات
در مسیر بانکداری دیجیتال، تمرکز بانکها باید بر قرارگیری در زندگی روزمرهی مردم باشد. مدلهای سنتی B2C و B2B در حال تغییر به B2B2C و حتی B2Me هستند. این یعنی بانکها باید مدلهای کسبوکارشان را متناسب با نیازهای واقعی مشتریان بازطراحی کنند.
حسینی: سه نکتهی پایانی
۱.خلق ارزش جدید برای مشتریان، هدف نهایی بانکداری دیجیتال است.
با تمام تحولاتی که در این سالها اتفاق افتاده، هدف نهایی ما باید حرکت به سمت ارائهی خدمات اختصاصیشدهی بانکی باشد. بانکداری دیجیتال، تنها به ارائهی خدمات لوکس به یک جامعهی خاص محدود نمیشود. بلکه این تحول باید به فراگیری مالی و توسعهی دسترسی تمام مردم به خدمات بانکی منجر شود.
۲.رگولاتوری هوشمند و همراه، یک نیاز اساسی است.
از نهادهای نظارتی انتظار داریم که رگولاتورهای هوشمند و مشارکتی باشند. یکی از بزرگترین موانع توسعهی بانکداری دیجیتال، تصمیمات نظارتی ناگهانی و عدم همراستایی سیاستهای نظارتی با نیازهای بازار است.
۳.پذیرش استانداردهای بینالمللی در هوش مصنوعی، کلید موفقیت بانکها است.
در حال حاضر، استانداردهایی مانند ISO/IEC 38505 در سطح بینالمللی برای مدیریت دادههای بانکی و استفاده از هوش مصنوعی تدوین شده است. بانکها باید بهجای اختراع دوبارهی چرخ، از این استانداردهای جهانی بهره بگیرند. این موضوع بهخصوص برای بانکهایی که با حجم عظیمی از دادهها مواجه هستند، بسیار حیاتی است.
در نهایت، بدون تردید مسیر تحول دیجیتال، تنها با استفاده از فناوریهای نوین و سرمایهگذاری هدفمند در این حوزه امکانپذیر خواهد بود.
نظرات : 0