70 درصد برنامهریزیهای استراتژیک شکست میخورند
به گزارش ICTPRESS به نقل از روابط عمومی شاتل، احمد نخجوانی در کنفرانس بینالمللی مدیران استراتژیک که در سالن همایش های بینالمللی رازی برگزار شد، ضمن تشریح دلایل شکست برنامهریزیها افزود: مدیران ارشد سازمانهای یاد شده، برنامهریزی را به برنامهریزان سپردند و درگیر مشکلات جاری بوده و مدیران دیگر امور برنامه را پیش بردند.
وی درباره دیگر دلایل شکست برنامهریزیها در سازمانها افزود: مدیران ارشد، برنامهریزیها را به رسمیت نشناخته و با تصمیمات آنی خود، برنامهها را زیر سوال بردند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه مونتانا، 85 درصد تیم مدیریت سازمانها وقتی کمتر از یک ساعت در ماه را صرف مسایل مرتبط با استراتژی کردند، سازمانها در ایجاد فضایی که همراه و بدون مقاومت در برابر برنامهریزی باشد، ایجاد نکردند و افراد سازمان در مقابل تغییر مقاومت داشتند.
نخجوانی گفت، بر اساس تحقیقات یاد شده انتزاعی بودن تهیه برنامه بدون تسری در لایه های مختلف سازمان، از دیگر دلایل شکست برنامهریزیها است و افراد لازم در برنامهریزی به کار گرفته نشدند و در این میان 95 درصد از کارکنان استراتژیهای سازمان را نمیدانستند.
مدیرعامل شاتل با اشاره به فقدان یکپارچگی در برنامهریزیها گفت: این سازمانها فرایندهای مدیریت سازمان را جدا از برنامهریزی استراتژیک دیدند و مدیران ارشد، برنامهها را با واحدهای مختلف در میان نگذاشتند و تنها در 27 درصد سازمانها، کارکنان میتوانستند دسترسی به برنامههای استراتژیک داشته باشند.
وی افزود: براساس آمارهای اعلام شده، 60 درصد سازمانها، ارتباطی میان اولویتهای استراتژیک و بودجه خود برقرار نکردند و 70 درصد جبران خدمت مدیران میانی و بیش از 90 درصد از کارکنان ارشد ارتباطی با استراتژیها و نتایج برنامهریزی نداشتند.
وی گفت: فقدان مرور دوره ای متناوب و پیوسته سازمانها موجب شکست 90 درصد از استراتژی های فرموله شده به دلیل اجرای ضعیف میشوند و تنها 19 درصد از برنامههای استراتژیک به اهداف مورد نظر خود دست یافتند.
وی با اشاره به تاثیر بودن هدف یا مقیاس تعریف شده در سازمانها گفت: معمولا سازمانها نتوانستند هدف شفاف و قابل اندازه گیری را برای برنامه های خود مشخص کنند و از برنامهها به عنوان استانداردی برای اندازهگیری عملکرد مدیریت استفاده نکردند و در نتیجه 92 درصد آنها براساس شاخص های کلیدی عملکرد برنامه گزارش نمی دهند.
مدیرعامل شاتل درباره دلایل شکست اجرای نظام مدیریت استراتژیک در سازمانها نیز افزود: درک نکردن مشتری توسط سازمان، کافی نبودن پتانسیل محصولات، درست انجام نشدن تحقیقات بازار، عدم پیش بینی درست از تغییرات محیطی و انجام رفتارهای غیرقابل پیش بینی از سوی رقبا از جمله دلایل آن به شمار میرود.
وی افزود، اصولا برنامه در سازمانها با انرژی و هیجان زودگذر آغاز می شود و در بسیاری از موارد، انرژی و زمان صرف تحلیلهای بیرونی و درونی و بازنگری در اهداف استراتژیک میشود و مدیران انرژی و وقت و حتی حوصله محدود برای برنامهریزی دارند.
نخجوانی گفت: بدین ترتیب هرچه به پایان سال و اوایل سال جدید نزدیک تر میشویم، هیجان برنامهریزی کاهش مییابد و گرفتاری مدیران نیز رو به فزونی است و بر این اساس، به تدریج برنامهریزی به سوی کم رنگ شدن در سازمان میرود.
وی برای اجرایی شدن برنامه استراتژیک طراحی شده در سازمانها تاکید کرد که نظام مدیریت استراتژیک یک رخداد نیست بلکه یک فرایند است و اگر سازمانی می خواهد یک بحران فوری را حل کند، نباید انتظار معجزه از مدیریت استراتژیک داشته باشد.
وی گفت: برای بلوغ نظام مدیریت استراتژیک، باید سالها مداومت و صبر داشت و برای آن برنامهریزی کرد و مبنای اولیه این نظام، اعتماد افراد به سازمان و مدیریت ارشد است.
وی افزود: بسیاری از مدیران، حتی به صورت نانوشته مهمترین اهداف و استراتژیهای سازمان را میدانند اما 80 تا 90 درصد اهداف استراتژیک سازمان از پیش مشخص است و حتی در صنایع مشترک است. پس اگر سازمانتان به بلوغ لازم در مدیریت استراتژیک نرسیده، با KPI ها شروع کنید و به سراغ Action List بروید چون که دستاوردهای یک برنامه ناقص اجرا شده، به مراتب بیش تر از یک برنامه کامل در کتابخانه است.
مدیرعامل شاتل گفت: درباره پیاده سازی نظام مدیریت استراتژیک از هیات مدیره سازمان اعتراف بگیرید و آموزش برنامهریزی استراتژیک را به صورت جدی آغاز کنید و در عین حال مهمترین استراتژی های سازمان را به گوش پایین ترین لایههای سازمان برسانید.
نخجوانی به مدیران توصیه کرد که اهداف شفاف و قابل اندازهگیری تعریف کنند و به جای اهداف کمی، لیست آرزوها تهیه نشود. برای رسیدن به هر هدف، گام اجرایی تعریف کنند، برای تحقق هر هدف، چند اقدام اصلی تعریف شود، برای تعریف گامهای اجرایی، لایههای ارشد و میانی به کار گرفته شوند، هر اقدام باید زمان بندی و مسئول اجرای مشخصی داشته باشد که برای آن تعهد سپاری کرده باشد و برای اجرا و پایش، گروههای هدف (Goal Group) تشکیل شود.
نظرات : 0